لطف خدا

...

...

...

...

سلام به عزیزترین عزیزم خیلی وقته که میخوام برات مطلب بنویسم تتا بدونی که به یادت هستم یه عالمه حرف واسه گفتن جمع شده تودلم نمیدونم از کجا بگم عزیزم مادر جونت واست کلی چیزای خوشگل خریده که هر وقت میبینمشون دلم غش میره دوست دارم هر چی زودتر بیای و تورو تو اون لبسای ناز ببینم دخترررررررررررررررررررررررررررررر نازم الان که دارم مینوسم داری تو دلم وول میخوری و منم دلم برات غش میره خیلی دوست دارم  

سلام عزییییییییییییییز دل مامانی                             الهی فدای اون صدای قلب کوچیک و فندقیت بشه مامانی. یه دنیا مامان وخوشحال کردی قند عسل باباجونت هم که تازه تازه باورش شد که واقعا هستی جیگر طلا. وجود نازنینتو میسپارم به خدا. مواظب خودت باش.  ...

سلام به فرشته کوچولوی خودم اگه بدونی مامانت از دیروز یا حالا چه قدر غصه خورده . دیروز رفتم پیش زنمو جونم واسه شنیدن صدای قلب مهربونت ولی دکتر گفت  خیلی کوچولوه صداشو نمیشه شنید کلی دلم گرفت .   ولی به هیچکس نگفتم الانم فقط دارم غصه میخورم میگم نکنه یه وقت من مادر    خوبی نیستم تغذیهم بده یا مشکلی دارم اما منکه خوب میخورم به خاطرتو  نمیدونم خلاصه بی صبرانه منتظر روزی هستم صدای قلبتو بشنوم. ...

سلام عسل مامان عیدت مبارک                  تو عجیب ترین حس دنیایی که خدا به مادرا هدیه میکنه . امروز عید غدیرخم  گفتم واسه اولین بار به فندقیم که الان اندازه یه انجیره تبریک بگم .     ما آدما خیلی عجیبیم تا وقتی که خبری از حرکتت نیست هی دل تو دلمون نیست که پس کی تکون میخوای بخوری و خودتو نشون میدی که هستی . ولی وقتی به دنیا که بیای کافیه  فقط چند بار شلوغ کنی همش میخوایم بگیم وای چقدر شلوغ  میکنی یه کم ساکت باش. کار دنیا همینه دیگه .امیدوارم که خدا یه بچه سالم وصالح وآروم بهمون ...

سلام به موجودی که هنوز نیومده وجودش به شیرینی عسله                        امروزم یکی از قشنگترین روزای خدا بود که من وتو باهم سپری کردیم.ای بلا همه دیروزو با هم مهمونی بودیم ولی احساس میکنم زیاد از مهمونی رفتن خوشت نمیاد و راحت نیستی چون همش دل درد میگیرم باشه فندقی تو این یکی مثل باباتی اگه بدونی واسه مامانت چه دنیایی درست کردی امیدوارم همیشه لیاقت لطف خدا رو داشته باشم . از خدا میخوام که هیچوقت من رو از داشتن تو وتو رو از داشتن مادر و پدری که داری  پشیمون نکنه. بی صبرانه منتظر روزی هستم که دکتر بهم ب...